Mahdyar Blog

وبلاگ آرش میرزازاده

Mahdyar Blog

وبلاگ آرش میرزازاده

هیچ ادعایی نداریم:
فقط می‌خوایم دور هم یکم
بخونیم و فکر کنیم و بنویسیم!
ان‌شاءالله امام‌زمان«عج» از دستمون راضی باشه...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب

سرآغاز

يكشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۳۸ ق.ظ

بسم الله

 

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ

خدا اراده کرد و آغاز کرد، خدا قلم را اختیار کرد و آغاز کرد، قلم این شگفت آفریده خداوند که اسرار نهان را به جهان می آورد. گاهی می بایست دوباره آغاز کرد و به خیال تقلید قلم اختیار کرد تا آنگونه رقم زد که او می خواهد.

قلم زدن را دوست دارم، هر چند چون نوجوانی مبتدی با نگاشته های ناموزون و عجیب و پر غلط، اصلا اینکار را خدا به ما آموخته تا گاهی که از خودی خود بیگانه می شویم آینه خودش را از آن اعماق وجودمان بیرون بکشیم و به تماشای خود بنشینیم، تا شاید آن حرف های از هم گسسته ی از سر پشیمانی، تا آن عشقی که نسبت به او در خود داریم و از آن غفلت می کنیم را به دور از آن همه حجاب ها که میان ما، میان من و او یا شاید هم منِ او افتاده به تماشا بنشینیم!

برای این نفس نورس ناآزموده، خودی خود، مقصدی بس دوردست و شگرف است که آن را در رسیدن به سیمرغی در قله ی قاف و در فنای خود در آن بقای کامل می بیند یا اگر که نخواهیم قلو کنیم فقط شنیده در آن است و هنوز بر آن ایمان نیاورده، که این نفس هر روز به حالیست و در رفت آمد به پلشتی و نیکیست...

اما با تمام اینها، دل به گرو این دارد که این نفس ضعیف و سرخورده حداقل خود را محب او میداند، و او را امید دارد، که ناامیدی برایش بس گناهیست نابخشودنی که وجود را چنان در کثافتی منفور قوطه ور می کند که دیگر تاب زلالی از چشمه طهور بدو راه نیابد.

طناب سستی و تنبلی به مهلت استمرار گرده بر گردن نحیف تنگ تر می کند، حال آنکه سیاهی کبر و غرور آمادگاه نور دل را و جایگاه دوست را از درون تیره و تار میکند و او را میراند، که در چنین موقعی هر عالم دهری به کام تلخ نیستی می رود چه رسد به نفسی نورسته و مبتدی که نیک و بد و راست و چپ خویش به درستی نمی شناسد!

و خدای من، در این ابتلای گناهان و در این غربت دوران، که را به غیر تو و چه ریسمانی جز ریسمان تو را برای خود گیرم؟! مبادا که در این کارزار گرگان خیر و شر من، وجود مرا به حال خود وارهی، که میدانم چنین نخواهی کرد و اگر نمی دانستم با این فکر مریض و این جسم نحیف و این راه سخت چه می کردم؟!

ای محبوب محبوبان من و ای دشمن دشمنان من، مرا در آغوش خود و در جایگاه قرب خویش و بر سر خوان رحمت خویش در کنار خویشان و دوستانم قرار ده و مرا و آنان که دلم را در گرویشان قرار داده ای را به بهترین عاقبتی که برای بندگان پرهزگارت می خواهی دچار فرما، و در این بوران بلایا و گرداب ابتلائات در پناه خویش جاگاه قرار و آرامش بده، و ما را آنگاه به درگاه خویش فراخوان که گناهی از گناهان و حقی از حقوق بر گردن نداشته باشیم، که اگر ما را به آتش قهرت بسوزانی ما به که پناه ببریم و چگونه از شرم بر خود نپیچیم؟

خدیا اینک ما را با بهترین بندگانت در این و آن دنیا و در صراط مستقیمت محشور کن و ما را به آنچه توان نداریم آزمایش مکن و عاقبتمان چنان رقم بزن که به دعای پدر و مادرمان و مقربین درگاهت زمانی به پیشگاهت حاضر شویم که شهید راه امام زمانمان و به پناه سایه شفاعت مادرمان زهرا«س» باشیم...

 

وسلام علینا علی عبادالله صالحین

بنده خدا آرش میرزازاده

1399/01/17ه.ش

  • آرش میرزازاده

خدا

خود

سرآغاز

قلم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی